قاسم نژاد/معماری سنتی و مدرن

این وبلاگ معماری سنتی و مدرن را مورد بررسی قرار میدهد لطفا در نظرسنجی ها شرکت کنید ونظرات خود را در پست های انتشار یافته بیان کنید متشکر از انتخاب شما

قاسم نژاد/معماری سنتی و مدرن

این وبلاگ معماری سنتی و مدرن را مورد بررسی قرار میدهد لطفا در نظرسنجی ها شرکت کنید ونظرات خود را در پست های انتشار یافته بیان کنید متشکر از انتخاب شما

مربع و دایره ترفند قدیمی معماران

یکی از بحث هایی که تاکنون دربخش اندیشه ی رادیو زمانه پی گیری شده ، بحث در مورد زبان فارسی و ضعف ها و امکانات آن در تولید اندیشه ی مدرن است. در بخشی از این برنامه ها، به این مطلب اشاره شده که زبان فارسی در تولید اندیشه ی انتقادی، تاکنون کاستی های فراوانی داشته است. این مطلب فقط در مورد اندیشه ی فلسفی صادق نیست بلکه در سایر شاخه های علوم انسانی نیز نمونه های فراوانی از آن را پیدا می کنیم. یکی از این موارد، زبان نارسای نقد و تحلیل آثار هنری، معماری و به طور کلی میراث فرهنگی ست.

در گفتار قبل به این مطلب اشاره کردیم که چگونه در زبان رایج و کلیشه ای رسانه ها، میراث فرهنگی و معماری، به طور عمده با زبانی همانند قطعات ادبی و به صورت نمادین و حتا گاه عرفانی تشریح و تفسیر می شود و کمتر به دلایل ساختاری پدید آمدن و تکامل فرم های گوناگون آن توجه صورت می گیرد.

نمونه ی شاخص این برخورد را مثلا در مورد توصیف گنبدهای ایرانی می بینیم که در بسیاری اوقات، این فرم معماری را با مذهب و عرفان مرتبط می دانند. درحالی که گنبد در پی پاسخ دادن به یک نیاز ساختمانی مشخص به وجود آمد و تکامل پیدا کرد و در بناهایی با کاربری های متفاوت از مذهبی گرفته تا خدماتی به کار گرفته شد.

دشواری مهم

در سیر تکامل گنبد، یکی از ابداعات مهمی که در ایران صورت گرفت، تبدیل پلان یا زمینه ی مربع به دایره بود. گنبد یک فرم مدور است و برای آن که بتواند روی اتاق یا ساختمانی را بپوشاند، یا به اصطلاح روی آن بنشیند، به یک زمینه یا پایه ی مدور نیاز دارد. اما اکثر فضاهای معماری چهارگوش یا مربع و مستطیل هستند. یعنی وقتی دیوارهای یک فضای مربع شکل، تا جایی که باید سقف شروع شود، براساس همان الگوی مربع ساخته می شوند و بالا می آیند، آن گاه برای آن که فرم دایره روی این زمینه ی مربع بنشیند مشکل به وجود می آید.

این مسأله ای بود که معماران دوران گذشته با آن روبه رو بودند. برای همین، تا مدت ها بسیاری از ساختمان ها و بناهایی که با گنبد پوشانده می شدند، طرح و پلان دایره شکل داشتند. یعنی چون معماران نمی توانستند مربع را به دایره تبدیل کنند، ترجیح می دادند از ابتدا فضایی را که می خواهند با گنبد بپوشانند با پلان و طرح دایره بسازند.

یکی از مشهورترین گنبدهای جهان که روی پلان یا طرح دایره قرار گرفته گنبد پانتئون است. قطر گنبد عظیم پانتئون در شهر رم بیش از ۴۳ متر است و در زمان امپراتوری آگریپا ساخته شد. پانتئون تا قرن ها بزرگ ترین گنبد جهان بود.

شیوه ی ایرانی

اما با تکامل شیوه ی ساخت گنبد، معماران کم کم به توانایی تبدیل مربع به دایره رسیدند. یکی از این تکنیک ها که در ایران مورد استفاده قرار گرفت به «گوشوار» یا «فیلگوش» معروف است. در این تکنیک، وقتی دیوارهای گنبدخانه به اندازه ی کافی بالا می آمد و لازم بود گنبد شروع شود، در چهارگوشه ی ساختمان یا فضای معماری، تاق ها یا تاقچه های کوچکی، درست در کنج دیوارها ساخته می شد و به این ترتیب مربع به هشت ضلعی تبدیل می شد و آرام آرام به دایره نزدیک می گردید.

برخی ها این ابداع را در تاریخ مهندسی و معماری به ایرانیان نسبت می دهند. بعدها تبدیل مربع به دایره با تقسیمات بیشتری صورت گرفت و از هشت ضلعی به شانزده ضلعی و سی ودو ضلعی افزایش پیدا کرد.

از دوران ساسانی نمونه های مهمی از این تکنیک برجای مانده است که پیش از این، به آن ها اشاره کردیم: کاخ فیروز آباد، کاخ سروستان و همچنین تعداد زیادی چهارتاقی یا آتشکده مانند نیاسر و ایزدخواست.

در دوره های بعد، گوشوارها یا فیلگوش ها علاوه برآن که در جهت تبدیل مربع به دایره به کار می رفتند، به عنوان عناصر تزیینی نیز مورد توجه قرار گرفتند. به عنوان نمونه، می شود به مقبره ی امیراسماعیل سامانی در بخارا در اواخر قرن سوم هجری اشاره کرد. در معماری این ساختمان، که باید در آینده به طور مفصل به آن اشاره کنیم، ضمن تداوم سنت چهارتاقی های ساسانی، از گوشوار استفاده ی بسیار خلاقانه ای صورت گرفته است و برخلاف نمونه های پیشین، علاوه بر نقشی که برای ساخته شدن گنبد ایفا می کند، به عنوان عنصری تزیینی نیز به کار رفته است. آجرکاری های این ساختمان ِ ساده، و در عین حال مهم در تاریخ معماری ایرانی، الگوی مهمی برای معماران دوره های بعدی شد.

فرم ها و عناصر معماری، گرچه پس از پدید آمدن خود می توانند مورد تفسیرهای متفاوت واقع شوند، اما حداقل در دوران گذشته برای پاسخ دادن به نیازها و مسایل ساختمانی به وجود آمده اند. 

نگاهی به اصول معماری سبز

در سال های اخیر بیانیه ها و مقالات متعددی در زمینه اصول معماری سبز توسط محققان مختلف در سراسر دنیا به رشته تحریر درآمده است. اغلب این بیانیه ها با اختلاف اندک موضوعاتی را در زمینه تشویق طراحان به حفاظت از انرژی ونیز در نظر گیری ویژگی های محلی مکان و کار با کاربران ساختمان و جوامع اطراف آن تثبیت نموده اند.

معماران انگلیسی، برندا و روبرت ویل در کتاب خویش با عنوان «معماری سبز: طراحی برای آینده ای آگاه از انرژی» یکی از ساده ترین و صریح ترین چارچوب ها را برای معماری سبز مطرح نموده اند. آن ها این اصول را با استفاده از مثال های مختلف از طراحی ساختمان در اروپا انگلستان و امریکا نشان داده اند. ایشان بر فراگیری از معماری بومی تأکید زیادی داشتند، معماری که در تجربه نسل های متمادی ساکن یک منطقه و اقلیم ویژه در آن نهفته است .

فرآیند سبز در معماری فرآیندی کهن میباشد، برای مثال از هنگامی که انسان های غار نشین برای اولین بار پی به این مسئله بردند که انتخاب غاری رو به جنوب از لحاظ دمای محیط بسیار مناسب تر از غاری می باشد که دهانه آن به سمت شمال است. موضوع جدید درک این مهم است که معماری سبز برای محیطهای مصنوع و انسان آفرینش بهترین فرآیند برای طراحی ساختمان هاست؛ به گونه ای که تمام منابع وارده به ساختمان، مصالح آن، سوخت یا اشیا مورد استفاده ساکنان، نیازمند پدید آوردن یک معماری پایدار هستند. بسیاری از ساختمان های موجود حداقل یکی از ویژگی های متعدد و قابل تشخیص معماری سبز را درون خویش دارند، با این حال،تنها تعداد اندکی از این بناها کل این فرآیند کامل را دارا می باشند.

بطور کلی فرآیند سبز اینگونه مطرح می شود که تمامی موضوعات به یکدیگر وابسته بوده و در هر تصمیم گیری باید تمامی جنبه های آن مورد بررسی قرار گیرد و بدین ترتیب،ایده بررسی اصول بصورت مجزا با آن در تضاد قرار می گیرد . در مجموع اصول گوناگونی در ایجاد هر نوع سازه مطرح است که نقاط مشترک فراوانی را برای بحث دارامی باشند،

با این حال موضوعات ارائه شده مجموعه ای از اصول مختلفی هستند که در نظر گرفتن آنها سبب ایجاد توازن و پدید آمدن معماری سبز خواهد شد .

اصل اول :

حفاظت از انرژی

هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد .

ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیر قابل انکار می باشد و شاید تنها به سبب تنوع بسیار زیاد مصالح و فن آوری های جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمان ها به دست فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون ویا با ترکیب های مختلفی از آنها، ساختمان ها، محیط را با توجه به نیاز های کاربران تغییر میدهند .

اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمی باشد، که از فراهم آوردن سر پناهی برای درامان ماندن در برابر سرما و یا ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد ، به این دلیل و همچنین وجود عوامل دیگر مردمان ساختمانهای خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند .

ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند ، نسبت به آپارتمانهای عادی امروزی ، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه ، به عنوان تلاشهای نیمه کاره برای خلـق مــعـــماری سبــز مطــرح می شوند. بسیاری از این تجربیات نیز بیشتر حاصل کار و تلاش انفرادی بوده؛ و بنابراین روشن است به عنوان اصلی پایدار در طراحی ها و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمی گردد.

اصل دوم :

کار با اقلیم

ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند .

شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرار گیری فضاهای داخلی آن می توانند به گــونــه ای باشد که موجب ارتقاع سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه ، موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید. این دو فرآیند مذکور ناگزیر دارای هم پوشانی و نقاط مشترک فراوان می باشند .

پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی ، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود ۱۵ درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند. هنگامی که چوب کمیاب و نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب ، برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند . شهرهای یونانی همچون «پیرنه» مکان شهر را به گونه ای تغییر دادند که از ورود سیل به شهر جلوگیری شود ، و شبکه ای مستطیل شکل با خیابانهای شرقی ـ غربی را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گیری به سمت جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشید را می داد.

رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونان ادامه دادند ؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند، با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت ، استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتــمـنـدان و هـمـچنین حمامهای عـمومی شهـر نیز مـتـداول شــد .

سنت طراحی با توجه به اقـلـیـم بـرای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شد بلکه در بسیاری از اقـلـیــم ها معماران ملزم به طـراحـی فـضایی خنک برای پدید آوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود . راه حل معــمول درعـصـر حاضر ، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا ، تنها فرآیندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد ، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه بشمار می آید.

اصول سوم :

کاهش استفاده از منابع جدید

هر ساختمان باید به گونه ای طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود ، منبعی برای ایجاد سازه های دیگر بوجود بیاورد .

گر چه جهت گیری این اصل ، همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمانهای جدید است ، ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط مصنوع فعلی بکارگرفته شده اند و ترمیم و ارتقاء وضعیت ساختمانهای فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی ، امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است . این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها، مقداری جدید از آنها را مورد استفاده قرار داد .

این استفاده مجدد میتواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد، بازیافت ساختمان ها و عناصر درون آنها بخشی از تاریخ معماری است . صومعه سانتا الباس که در سالهای ۱۰۷۷ و ۱۱۱۵ میلادی بازسازی گردیده ، از آجرهای خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمود. چارچوب های چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شدند ،قطعاتی چوبی بودند که بریده و در کارگاه نجاری به یکدیگر وصل شده و کد گذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمان ها انتقال داده می شدند. استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخشهایی از ساختمان قرون وسطایی را جا به جا نموده ؛ حتی امروزه نیز می توان آنها را به مکانی دیگر منتقل کرد .

گاهی اوقات کل سازه ساختمان به منظور بنا کردن ساختمانی جدید جابجا می گردید. برای مثال در هنگام ساخت موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، به ساختمان قبلی موجود در سایت دیگر نیازی نبود و در سال ۱۸۶۵ پیشنهاد واگذاری این ساختمان فلزی به مسئولان محلی شمال ، شرق و جنوب لندن با هدف برپایی یک موزه محلی در مکانی جدید ارائه گردید. مسئولان شرق لندن این پیشنهاد را پذیرفتند و ساختمان این موزه محلی در ۱۸۷۲ تکمیل گردید که امروزه این مکان به موزه کودکان بدل گردیده است.

سارا کوچکی

نازگل موسوی

معماری دوران ایلخانیان

هنر دوران ایلخانیان از دوران‌های شاخص هنر اسلامی در ایران و آسیای مرکزی به‌شمار می‌رود. مغولها در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری وحشیانه به سرزمین‌های اطراف خود یورش برده و بخش وسیعی از دنیای متمدن آن زمان را تصرف کردند و بزرگترین امپراتوری پیوسته را از نظر وسعت سرزمین در تاریخ بشر تشکیل دادند. [۱] حملهٔ ویرانگر مغول‌ها به ایران در اوایل قرن هفتم هجری صورت گرفت و موجب از بین رفتن بسیاری از آثار فرهنگی ما شد. مغولها با تسلط کاملی که بر ایران و بین‌النهرین یافتند، به حکومت عباسیان در بغداد نیز پایان دادند. با از بین رفتن تسلط خلیفه بغداد بر سرزمین‌هایی مانند ایران پس از یک دوره رکود شکوفایی مجدد هنرها و علوم آغاز شد. در همین زمان به همت خواجه رشیدالدین فضل‌الله، مرکزی علمی و هنری به نام «ربع رشیدی» در تبریز ایجاد گردید و باعث تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان شد. خواجه رشیدالدین مردی فاضل بود و از مهمترین فعالیت‌هایی که صورت داد، دوباره نویسی و گردآوری آثار گذشتگان بود. یعنی به عبارتی دست به حفظ و اشاعه فرهنگ دانشمندان و هنرمندان زد و همین نکته موجب ایجاد آثار بی شماری در عهد مغول و پس از آن گردید.[۲]

با تثبیت حکومت مغول‌ها و ایجاد خاندان ایلخانیان در ایران و آسیای مرکزی، بزودی فاتحان مغول هنرمندان را که جذب دربار عباسیان شده بودند، به خدمت خود گرفتند. وارثان چنگیزخان مغول با قبول دین اسلام دست به تأسیس دولت‌هایی در ایران زدند و هنرمندان را به پایتخت‌های خود در تبریز و مراغه کشاندند، از طرفی هم به علت مصالحه‌ای که بین حاکمان محلی شیراز صورت گرفت، شیراز از گزند و یورش مغولها در امان ماند و بر این منوال گروهی از هنرمندان نیز جذب شیراز شدند.[۳]

معماری و هنرهای وابسته نظیر کاشیکاری و گچبری نیز در این دوره رشد قابل توجهی داشت. در معماری دوره ایلخانان به سبک مساجد و کاروانسراهای پیش از خود ساخته می‌شد با این اختلاف که مدرسه‌ها به جای شبستان در یک یا دو طبقه هجره‌هایی جهت سکونت طلاب داشتند. بیشتر مقابره‌های دوره ایلخانی نیز به سبک دوره سلجوقی بنا شده‌اند که در مجموع در پلانهای مربع، مدور، چند ضلعی و هشت ضلعی ساخته می‌شدند و معمولاً گنبدی در بالا دارند.[۴]



شیوه اصفحانی

شیوه اصفهانی نام آخرین نوع شیوه معماری سنتی ایرانی است، و دو دوره دارد که دوره نخست آن به زمان قراقویونلوها باز میگردد.

به حکومت رسیدن سلسله صفویه در ایران موجب به وجود آمدن حکومتی شد که ایران بعد از سلسله ساسانیان به خود ندیده بود. مذهب (شیعه) و تشکیلات منظبط ناشی از آن باعث گردید که این دولت بر تمام شئون زندگی مرم مسلط گردد اوج گرفتن حیات عقلی شیعه در این دوره که ملازم با تجمع متفکران و اندیشمندان شیعه در مراکز عمده آن روزگار به ویژه اصفهان و تبادل آراء و افکار آنان است، دوره جدیدی را در زمینه حکمت و فلسفه شیعه به همراه داشت۳۱ و جلوه از تمدن را در این کشور پایه گذاری کرد. و حکومت بنا به سنتها گذشته سازماندهی، راه اندازی و ایجاد تا سیسات و تجهیزات زیر ساختیرا عمداً بر عهدهه گرفت در واقع این سیاستهای را دانباله و الگو گرفته سیاستهای ساسانیان می‌توان دانست. آنچه مشخص است که دولت صفوی جمع بندی از تاریخ چند هزارساله ایران بوده که مکتبی را تحت عنوان اصفهانی را از جمع بندی ماهرانه فلسفه، هنر، معماری و شهر سازی روز گار کهن ارائه کردو آن را با توجه به مصادیق و مفاهیم روز خود به جامعه معرفی کرد.