قاسم نژاد/معماری سنتی و مدرن

قاسم نژاد/معماری سنتی و مدرن

این وبلاگ معماری سنتی و مدرن را مورد بررسی قرار میدهد لطفا در نظرسنجی ها شرکت کنید ونظرات خود را در پست های انتشار یافته بیان کنید متشکر از انتخاب شما
قاسم نژاد/معماری سنتی و مدرن

قاسم نژاد/معماری سنتی و مدرن

این وبلاگ معماری سنتی و مدرن را مورد بررسی قرار میدهد لطفا در نظرسنجی ها شرکت کنید ونظرات خود را در پست های انتشار یافته بیان کنید متشکر از انتخاب شما

معماری شهری در فضاهای عمومی و خصوصی

ساخت و ساز بدقواره و بی رویه در مناطق شمالی و حاشیه نشینی گسترده در جنوب غربی و ساختمان های فرسوده در جنوب، نهمین کلان شهر دنیا را به سمتی پیش برده که عده ای از آن به عنوان دهکده ای بزرگ یاد می کنند که ظاهر یک شهر متمدن را از دست داده است.

هرچند ویژگی های مناطقی از همین شهر شلوغ در روزگار گذشته، خیل جمعیت را به این سمت آورده و پایتخت یکی از بزرگترین تمدن های جهان یعنی ایران را در این شهر بنیان نهاده است ولی ساخت و ساز های مرتفع وگاه بد شکل که هیچ نماد و نشانی از فرهنگ ملی و مذهبی ما ندارد، در مناطق مختلف بویژه یک و سه سربر افراشته اند و زیبایی را از شهر ربوده اند.

ساختمان ها و برج های مثلثی و مکعبی که همه ناشی از هندسه و جبر و ریاضی است موجب شده، امروز فرهنگ معماری و بافت خانوادگی و اجتماعی ما به سویی حرکت کند که تنها پوسته فرهنگ برای ما بماند و مغز و اصل آن (که همانا عرق ملی و مذهبی ماست) در زیر ستون برج هایی که مظهر تمدن پوشالی غرب است باقی مانده و له شود.

عبور از میان شهرهای تاریخی ایران نشان می دهد در این شهرها توجه بسیاری به نمای شهری شده است. شهر نشینان گذشته سعی می کردند بناهای عمومی همچون زیارتگاه ها و مساجد را با شکوه تر از بخش های دیگر بنا کنند و کمتر به نمایش و برجسته کردن بناهای شخصی و خصوصی توجه می کردند هرچند برخی تا حدودی به نمایش عمارت ها و محل های زندگیشان توجه داشتند.

بخش زیادی از زیبایی سازی در بناهای عمومی به ایجاد جذابیت و ترغیب شهروندان به این اماکن بر می گردد تا آنها با گشاده دستی و میهمان نوازی ذاتی و ملی خود این ساختمان ها را برای دیدار با همدیگر و مراودات اجتماعی اختصاص دهند.

بنابر این ارتباط درون و بیرون در فضاهای خصوصی و عمومی در فرهنگ ایرانی جا افتاده و هیچ کدام مایه بی مهری جامعه شهری گذشته قرار نگرفته است. این فرهنگ به نمای شهری توجه ویژه ای داشته و ظاهر سازی تهی مغزانه را بازخواست کرده است.

اغلب شهرهای قدیمی ما جلوه گر رابطه پخته و جا افتاده میان فضاو جامعه است ولی این رابطه در جامعه کنونی ایران یا دیده نمی شود یا بسیار ضعیف است.

در شهرهای امروز ما این رابطه دچار تحول و دگرگونی زیادی شده است، بیشتر توجه به نماها و بناهای خصوصی صورت می گیرد و معماری زیباشناسی و زیباسازی برعکس گذشته برون گرا شده است: استفاده از تکنولوژی های پیشرفته برای ساخت ساختمان های بزرگ با نماها و مصالح گرانقیمت فقط با هدف خودنمایی.

سرمایه های هنگفتی در تزئین ساختمان ها، خیابان ها و بزرگراه ها صرف می شود، آگهی های مصرفی تجاری در تمام شهر نمود پیدا کرده است و فاصله با شهروند گذشته ایران بیش از هر زمان ایجاد شده است.

کارشناسان دلایل متعددی برای این امر یاد کرده اند. از جمله حرکت سریع به سمت صنعت های جدید و تکنولوژی مدرن دنیا. جامعه وفضای شهری هر دو با سرعت هرچه تمام تر در حال تغییراست ولی این تغییرات در بیشتر موارد با یکدیگر همخوانی و هماهنگی ندارد.

آهنگ تند تغییرات مانع هماهنگی میان ساختمان های مختلف می شود در حالی که در گذشته به خاطر روند کند و آهسته تغییرات فناوری و اجتماعی، نوعی هماهنگی در فضاهای شهر و ساخت بناهای خصوصی و عمومی وجود داشت. ولی در حال حاضر ساخت و ساز در ابعاد وسیع تر و با سرعت بیشتری صورت می گیرد و این سرعت، هماهنگی را سلب می کند به گونه ای که برج های بزرگ کلانشهرهایی مانند تهران هرکدام به شکلی متفاوت از یکدیگر و صرفاً برپایه صنعت و تکنولوژی های جدید در حال شکل گیری است.

در عصر حاضر، برخی معماران و سازندگان به دلیل این که تصور می کنند ساختمان و برجی که می خواهند بسازند مرکز عالم است، سعی می کنند با استفاده از بهترین و گرانترین مصالح بدون توجه به چارچوب های محکم شهرسازی برای پایان دادن به ناهماهنگی های موجود تا فراز ابرها ساختمانی را بسازند . به نظر می رسد این امر بیشتر ناشی از ضعف قوانین در دفاع از حقوق همسایگان و شهروندان باشد و چون نظارت ها کمتر یا گذرا شده است این روند بیش از هر زمانی در شهرهای بزرگ کشور در حال ریشه گرفتن است.

چشم پوشی از این گونه تخلفات نه تنهامعماری ملی ما رامعیوب می کند، بلکه هر روز بر تعداد بافت های فرسوده می افزاید.

بهتر است مدیران شهری، با کمک کارشناسان این موضوع را بررسی کنند که چرا خانواده ها مانند گذشته به خانه هایشان علاقه ندارند و هر روز به جای این که بیشتر به آن خوبگیرند و خیابان ها و کوچه های اطراف را بهبود ببخشند، آماده اند که به منطقه دیگری بروند. آنان بعد از حدود ۱۵ تا ۲۰ سال که از ساخت خانه ها می گذرد آن را کلنگی تلقی می کنند. بعضی از شهروندان گمان می کنند خانه مکانی موقتی است و کوچه و خیابان جزو املاک شهرداری است و آنها در قبال اطرافشان هیچ گونه مسئولیتی ندارند.

ولی آنچه ضروری است همه آن را قلباً احساس و درک کنیم این است که ایجاد هماهنگی میان فضای شهری و ساختار زندگی شهروندان در گرو همکاری شهروندان با شهرداری است و شهرداری هم باید از هر فرصتی برای استفاده از پتانسیل مردمی استفاده کند.

محمود رضا رحمانی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد