پنج اصل معماری پیرنیاویرایش
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است. به طور کلی میتوان معماری ایرانی را در این ۵ اصل مشاهده کرد. معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است. به طور کلی میتوان معماری ایرانی را در این ۵ اصل یاد شده توسط محمد کریم پیرنیا مشاهده کرد.
درونگرایی ویرایش
یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونهای معماری ایران را درون گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان دهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد.
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا، ساختمان را ازجهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد. خانههای درونگرا در اقلیم گرم و خشک، همچون بهشتی در دل کویر هستند، فضای درونگرا مانند آغوش گرم بسته است واز هر سو رو به درون دارد.
بخش بیرونی، آذینهای بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغها، نیز درونگرایی را پاس میداشتند. کوشکها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز میشدند. بیشتر خانههای غربی یا شرق آسیا چنین هستند..
ویژگی معماری غیرقابل انکار آثار و ابنیهای مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که ریشهای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی –فلسفی این سرزمین دارد.
درون گرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینهٔ خاطر و آرامش اصیل در درون، به نظمی موزون و متعالی رسیده است. به طور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی، به وجود آورنده اساس فضا است.
پرهیز از بیهودگی ویرایش
در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز میکردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات میشده است. در قرآن آمده «مومنان، آنانکه از بیهودگی روی گردانند».[۲]
در زیگورات چغازنبیل از ۱۲۵۰ پیش از میلاد، میتوان کاربرد کاشی را دید. در این ساختمان، اِزاره دیوارها را با کاشی آبی آمود کردهاند. چون هنگام رفت و آمد مردم، برخورد به پای دیوار بیشتر بوده است، و چون خشت در برابر باران آسیب میدیده، نمای ساختمان را با آجر پوشاندهاند.
همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهرهگیری میکردند و آنرا پر از نقش و نگار میکردند. این تکههای رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی میشدند. کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو میریزد، به ویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویهای یکرنگ باشد، بازسازی بخش کنده شده دشوار میشود و کار دو زنگ در میآید؛ ولی هنگامی که تکهتکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است.
مردمواری (محوری) ویرایش
مردم محوری به معنای رعایت تناسب میان اندامهای ساختمانی با اندامهای انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است. در ایران هم مثل مکانهای دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. . پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه به اندازهای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازهای پهناور بوده که شایسته پذیرایی باشد.
خودبسندگی ویرایش
معماران ایرانی تلاش میکردند ساخت مایهٔ مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها به دست میآوردند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به ساختمایهٔ جاهای دیگر نباشد و «خودبسنده» باشند. بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام میشده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود «سازوارتر» در میآمده است و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایهٔ آن در دسترس بوده است.
معماران ایرانی بر این باور بودند که ساختمایه باید "بوم آورد" یا "ایدری"(اینجایی) باشد. به گفتهٔ دیگر فرآورده (محصول) همان جایی باشد که ساختمان ساخته میشود و تا آنجا که شدنی است از امکانات محلی بهرهگیری شود.
برای نمونه در ساخت تخت جمشید بهترین را از یک کان (معمدن) در نزدیکی دشت مرغاب به دست میآوردند و با ارابههای چوبی به پارسه میرساندند. این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبرخشتی به کار میبردند. فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بوده است.
باز برای نمونه، در محلهٔ شارستان یزد، زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رُس و پایینتر از آن، جنسی به نام چلو یا کرشک است که لایهای بسیار سخت است. معماران خاک رُس را برداشته و روی لایهٔ سخت، با همان خاک ساختمان میساختند.
بدین گونه شاید بتوان انگیزهٔ بنیادی بهرهگیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به «خودبسندگی» در ساختمان سازی دانست.
نیارش ویرایش
واژهٔ «نیارش» در معماری گذشتهٔ ایران بسیار به کار میرفته است. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه (مصالح) شناسی گفته میشده است.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه میکردند و آنرا از زیبایی جدا نمیدانستند. «پیمون»، اندازههای خردو یکسانی بود که در هرجا در خور نیازی که بدان بود به کار گرفته میشد. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را دربارهٔ نااستواری یا نازیبایی ساختمان از میان میبرده، چنانکه یک گِلکار نه چندان چیرهدست در روستایی دور افتاده میتوانست با به کار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده.[۳]
نقدی بر کتاب ویرایش
موضوع کتاب بررسی معماری مدرن در ایران است. این کتاب با هدف کشف مفاهیم نو، ارتقای هنر معماری و ساماندهی ساخت و ساز و معماری در کشور نوشته شدهاست. پیرنیا در این پژوهش به شرح بنیانهای معماری مدرن در ایران میپردازد و ضمن تشریح عوامل مؤثر بر تغییر معماری تاریخی، نقش و تأثیر معماران خارجی بر جریان معماری ایران را بررسی کرده است. او زمینههای گسترش معماری مدرن را برشمرده و علل اوج گرفتن این نوع معماری را بیان نموده است. همچنین در بخشهای پایانی کتاب راهبردهایی کوتاه مدت برای حفاظت از میراث معماری مدرن ذکر کرده و چشمانداز مدیریت حفاظت از میراث معماری مدرن در کشور را شرح داده است.[۴]
منابعویرایش
اصول معماری ایرانی/ محمد حسن پیرنیا
↑ http://www.ensani.ir/پزوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی
↑ سورهٔ مومنون، آیه سوم
↑ اصول معماری ایرانی/ محمد حسن پیرنیا
↑ ویستا مرجع مهمترین عناوین خبری/www.vista.ir